نتایج جستجو برای عبارت :

مغلطه ادهاک Ad Hoc

تعریف: انسان‌ها دوست دارند حق با آن‌ها باشد و گاهی حتی اگر به آن‌ها مدرکی نشان دهید که ثابت کند باورشان اشتباه است، باز هم از آن دست برنخواهند داشت. در چنین شرایطی، شخص مجبور می‌شود برای این‌که بقیه را متقاعد کند چرا فلان باور ممکن است همچنان درست باشد، بهانه بیاورد. طبعاً پشت این بهانه‌ها هم هیچ مدرک محکمه‌پسندی وجود ندارد. این بهانه اغلب مغلطه اد هاک است.معادل انگلیسی: Ad Hoc Rescueمعادل لاتین: ad hocمعادل‌های جایگزین: مغلطه‌ی موردسالاری، مغ
پرسید: حالت خوب است؟در جواب این پرسش ماندم که چه بگویم، گفتم: همان همیشگی.بی تفاوت گفت: باز هم حالت بد است.گفتم: چه بگویم؟گفت: هرچه دلِ تنگت خواست...این جمله چقدر شبیه به تعارف بود، گفتم: دلِ تنگ من یک دریا دغدغه دارد.گفت: دل نیاز به دغدغه دارد، مثل گل که به خار نیاز دارد.می دانستم مغلطه گر خوبی ست گفتم: دغدغه ها را بگیر مال خودت، دل من نیاز به آرامش دارد.گفت: میان مشکل و دغدغه فرق است. مشکل را تو بوجود می آوری ولی دغدغه تو را بوجود می آورد.مستأصل ما
ASGHAاحتمالاOOOON شما هم ازجمله افرادی هستید که قبل از اسقاء کردن قهوه یا چای، آیفون خود را به دست می گیرید و سری به اپلیکیشن های دلخواه یا پرکاربرد می زنید. بااین حال، گروه ی دیگری هم هستند که اپلیکیشن ها برایشان نقش حیاتی تری دارند: ترقی دهندگان. آنان سال ها نفس خود را صرف توسعه ی اپلیکیشن خاصی می کنند تا بتوانند به قسمت قسمت کردن ی شروع خدمات یا محصولات خاصی ارائه کنند.اپ استورها نقطه ی اصابت کاربران و توسعه دهندگان هستند؛ زیرا کاربران عادی ب
ASGHAاحتمالاOOOON شما بی آرامی ازجمله افرادی هستید که قبل از نوشیدن قهوه خواه چای، آیفون خود را به دست می گیرید و سری به اپلیکیشن های دلخواه یا پرکاربرد می زنید. بااین حال، دسته ی دیگری بی قراری هستند که اپلیکیشن ها برایشان نقش حیاتی تری دارند: توسعه دهندگان. آنان سال ها وقت خود را صرف توسعه ی اپلیکیشن خاصی می کنند تا بتوانند به دسته ی شروع خدمات یا محصولات خاصی نمایش کنند.اپ استورها عمه ی اصابت کاربران و توسعه دهندگان هستند؛ زیرا کاربران عادی ب
مباحثه در لغت معنای نسبتاً متعددی دارد.  یکی از معناهای مباحثه مناظره است و دیگری با یکدیگر پژوهیدن علم، با یکدیگر بحث کردن می  باشد.  همیشه معتقد بوده و هستم که مباحثه با انسان های متعصب راه به جایی نمی برد. چرا که تعصبات اجازه تفکر منطقی را از ذهن فرد (گوینده یا شنونده)  می گیرد و به جای آن، مغلطه را جایگزین خواهد کرد . در این حالت ،نه دردی دوا می شود و نه مباحثه به جریان می افتد.  


ادامه مطلب
آسمونم دلش غصه داره...
حق داره هر چی امشب بباره...!
....
امشب با داداش کوچیکه که ۶ سال ازم بزرگتره!!!...بحثم شد!
بحث سیاسی ...و باورم نمیشه که داشتم بلند بلند داد میزدم که مغلطه نکن برادر من...!!!!!
و کی باورش میشه فاطمه ساکت و صبور که سرش یا تو رمانه یا تو گوشی ...اینطوری صداشو بندازه رو سرش و بعد خودش با پررویی بگه :کسی که تو بحث و استدلالاش ،منطق کم میاره ،تن صداش رو بیشتر میکنه...!!!
و بابا همینطوری نگام میکرد
شاید به نظر بحث خوبی میومد...ولی من بار اول و آخر
نفس دیدارهای دانشجویی به‌نفع «او»ست. در فرصتِ محدودی در همهمه نوچه‌هایش باید حرف‌هایی را بزنی که فرصتی برای تبیین اصولی آن‌ها دربرابرِ رسانه‌ها نداری، و به‌جای تو، او وقت بینهایتی دارد تا با اطلاعاتِ تحریف‌شده، و با استدلال‌های احمقانه دوباره اذهانی را سمتِ خودش بکشاند که به‌راحتی خامِ مغلطه‌ها می‌شوند. فرداش هم نوچه‌ها گوشه عکست با فونت درشت می‌نویسند «این یعنی آزادی بیان» و پخشِ کلونی‌های مجازی‌شان می‌کنند، چون جلوی چشم هم
بله، درست خوانده‌اید، در مَثل مناقشه هست، بدجوری هم هست. هرکه اولین بار گفته است «در مَثل مناقشه نیست»، سهواً یا عمداً به شرطی مهم اعتنا نکرده و صرفاً حرفی کلی زده است. تنها زمانی در مَثل مناقشه نیست که مَثل‌آور از آن به‌عنوان شاهد و حجت و نمونه استفاده نکند، بلکه مَثل را فقط برای تفهیم بِهْ‌ترِ مضمون کلامش به‌کار گیرد؛ آن هم مضمون کلامی که صحتش پیش‌ از مَثل‌آوری نیز نزد دوطرف محرز باشد.
اما آن‌چه ‌هنگام کاربستِ این زبان‌زد می‌بینیم،
شعر گفتن یا نگفتن مسأله این است؟
و این که شرط شعر خوب گفتن چیست؟
و این که چقدر باید گفت و چگونه؟
گفتن ها چند نوعند و نگفتن ها چند نوع؟
از آنها که لطیف میگویند و راستی شاعرند زیاد گفتم. آنها به نظر شما در مجموع چه خاصیتی داشتند؟
کمی هم از آنهایی بگویم که لطافت احساس نه به آرامش و تغزل بلکه به جنبش و شور  وامیداردشان: 
رستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا
زنده و مرده وطنم نیست به جز فضل خدا
رستم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازل
مفتعلن مفتعلن مفت
دانشکده پزشکی یه جشنی گذاشته بود برا شب یلدا، بعد انگار یه مهمانی هم داشته بودن. رو بنرش بزرگ ( بنرشون خیلی بزرگ بود) نوشته بود با حضور پورن استار!!! حالا نمیدونم قضیه جی بود، لابد یا طرف ازون تازه مسلمون شده ها بوده یا مثلاً شوخی‌ای نمایشی چیزی داشتن، ولی برام جالب بود. قبح یه کلماتی شکسته شده. ( هرچند دانشگاه تهران ماشالله خودش پیشروئه در این زمینه. ما با هرچی هم آشنا نبودیم اینجا آشنا شدیم!!) 
دیروز استادمون داشت از قشم صحبت میکرد که یه پژوهش
‌‏*براى گناهان خود وکیلیم براى اشتباه دیگران قاضى :)
*زندگی تعداد نفسهایی که می کشی نیست، زندگی لحظه هاییه که نفس، تو سینه ت حبس می شه!
‏*محبوب من با تو بودن مثل دوباره متولد شدنه و من هرلحظه با تو بودن رو متولد میشم
‏*معمولا وقتی بهت میگن مغلطه نکن دارن سفسطه میکنن
*‏وقتی من تورو دوست دارم، 
‏لازم نیست نگران کسایی که منو دوس دارن باشی!
*دیگ سال‌هاست تنها چیزی که تغییر میکنه،سنمه...!
‏*اگه دارید کسی رو که با بودنش حرف زدنتون میاد و از انزوا می
جایی جمله‌ای آلبرکامو خواندم که گفته بود:" به آنچه که ما را به برخی از انسان ها وابسته میکند نام عشق ندهیم." راستش از آلبرکامو رمان بیگانه‌اش را که خواندم تا یک هفته بعد در خلا بودم.حس میکردم چطور یک شخصیت اینقدر بی‌تفاوت، بی‌احساس و کرخت می‌تواند نسبت به زندگی مسایلش و اطرافیانش باشد. این رمان آنقدر قوی بود از نظرم که شخصیت اول داستان را کاملا احساس می‌کردم وقتی خواندمش.یکجور بی‌تفاوتی افسرده‌وار...بعد از آن تصمیم گرفتم سراغ کامو نروم خ
مغالطه‌ی اشتراک لفظ
سعادت غایت زندگی انسان است. 

غایت زندگی انسان مرگ است. 
پس سعادت انسان همان مرگ است. 
کشف مغلطه: مشترک دانستن معنای غایت در مقدمه اول و دوم، در حالی که غایت در جمله اول به معنای هدف نهایی افرینش انسان است و در جمله اول عاقبت نهایی زندگی در دنیا است. از این جهت حد وسط رعایت نشده است. 
 
این مغالطه شایع ترین و رایج ترین مغالطه است که محدود در اسم نیست بلکه در فعل و حرف نیز اتفاق می افتد.
مغالطه‌ی اشتراک اسم، مثل:
او و همسرش پن
دفعه‌ آخری که نشستم پشت ماشین، وسط اتوبان متوجه شدم شالم کاملا افتاده. به شکلی کاملا ناخوداگاه، درحالیکه داشتم لاین عوض می‌کردم و کاملا به ماشین تسلط نداشتم، شروع کردم بالا آوردن شالم. موهام کشیده شدن توی چشمام. موهامو با دست‌پاچگی دادم عقب و به سختی لاین عوض کردم. چندوقت پیشش مربی‌م بهم گفته بود که ماشین دوستشو که اونم مربی آموزشگاه بود به همین خاطر خوابونده بودن و من وقتی متوجه شده بودم شالم افتاده، وحشت‌زده از اینکه ماشین مربی‌مو ب
و باز تاریخ ورق خوردو عالمی در عزا غوطه خورد 
امروز ه مردم مدرنیته ،دنیای پیشین را دنیای جهالت و نادانی میخوانند .دم از جهل مردمی می زنند که با نداشتن امکانات ،امکانات بوجود آوردند .روزهای جهل و نادانی روزهایی بودند که امروز سرتیتر سخنان ما گشته است.شاید یاد آوری خاطره های مختارها و عمارها و اباذر ها یا حق خواهی مسلم ها مارا هنوز درگیر خاطره سازی کوروش ها و مغلطه خوانی کمان آرش و گرز رستم و نوشته‌های گاندی و نیچه ووووما آموخته ایم ،یا واضع ت
 
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
We speak no evil and incline to no falsity:
We put nobody into mourning nor do we make our own gown blue!
 
رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم
سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم
We indite no deceptive cipher on the pages of learning's notebook.
We do not append the mystery of the Divine to the margin of fraudulently disputatious sheets.
 
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
The fault of the poor and of the rich is by and large bad:
In this it is best we practice no evil at all.
آسمان کشتی ارباب هنر می‌شکند
تکیه آن ب
بسم الله قاصم الجبارین

قسمت اول:
معاندین جاهل شبهه ی مضحک دیگری را اختراع کرده
اند که اثبات میکند این موجودات ذره ای عقل ندارند !
در این شبهه شاهد؛
قیچی کردن روایات!

نیاوردن روایات مهم!

تفسیر به رای!

مغلطه و شیادی

فقیر بودن در فهم ادبیات عرب میباشیم


 

ادامه مطلب
در قضیه هواپیمای اوکراینی و ادعای اصابت موشک قبل از بیانیه رسمی از طرف ستاد کل، شمار دیدگاه های مستقل و رشته ها توییت ها در شبکه های اجتماعی توییتر سر به فلک کشید.
جنس تحلیل های و پیشگوئی های "بعضی" از هم وطن ها ذوقی بود و مبنا نداشت و تنها به به خاطر نفرتی که از حاکمیت داشتند؛پیش داوری کردن.
و صرفا نتیجه گیری‌های شخصی و استنباطهای باطنی‌ خودشان رو ارائه دادند.و در کنار ربات ها و فرقه رجوی آلبانی نشین،این ها نقش شان گسترش جو بی اعتمادی و بدبین
علی الف از احتمال متنفر بود. می‌گفت در دوره‌ای که تصمیم گرفته ریاضی بخواند، با خروارها اندیشه ضدونقیض دست‌به‌گریبان بوده، با هزاران‌هزار پارادایمِ متفاوت که همگی با هم در جنگ بوده‌اند و او تحتِ لزومِ زیستن و انسان‌بودن ناچار به انتخابِ یکی از آن‌ها، و تبعا سردرگم؛ پس به قطعیت ریاضی پناه آورده. اما احتمال همان فیلدِ نفرین‌شده‌ای‌ست که قطعیت او را تهدید کرده.
این را یک شب در خیابانِ انقلاب وقتی اتفاقی من را دید و دست روی شانه‌ام گذاش
سلام ، با نام من کپی مجاز است در غیر اینصورت حلال نیست.
امروزه نوشتن از خان بزرگ بسیار سخت هست چون این رسم تاریخ است که «از چهره‌هایی سفید کاملا سیاه بسازد و از چهره‌های سیاه متأسفانه سفید » . 
تنها برای اطلاع رسانی شیعیان عزیز این را بگویم که بعداز مختار ثَقفی ، اولجایتو خان کبیر مغول بود که اعلام رسمیت شیعه کرد و در هزارستان اکثر مغولهایی را که با دیگر اقوام ممزوج و مزدوج شده بودند را به دین اسلام در مذهب شیعه گرایش دادند ، همچنان هم هزاره
سلونی گفتن ابن جوزی و رسوا و ضایع شدن وی توسط بانوی شجاع شیعه
شیخ زین الدین علی بن یوسف عاملی بیاضی رضوان الله علیه می‌نویسد:
أَنَّ ابْنَ الْجَوْزِیِّ قَالَ یَوْماً عَلَى مِنْبَرِهِ سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی، فَسَأَلَتْهُ امْرَأَةٌ عَمَّا رُوِیَ أَنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلَامُ سَارَ فِی لَیْلَةٍ إِلَى سَلْمَانَ فَجَهَّزَهُ وَ رَجَعَ فَقَالَ رُوِیَ ذَلِكَ، قَالَتْ فَعُثْمَانُ ثَمَّ ثَلَاثَةَ أَیَّامِ مَنْبُوذاً فِی ال
شما هم شنیده اید که آتئیستها در فضای مجازی ادعا می کنند جنایات وحشتناک کمونیستها ربطی به آتئیسم و خدناباوری نداردکارل مارکس: کمونیسم از جایی شروع میشود که آتئیسم آغاز میشودCommunism begins where atheism beginshttp://www.azquotes.com/quote/575534کارل مارکس: دین افیون توده ها است!!Religion is the opium of the peoplehttp://marxists.org/archive/marx/works/1843/critique-hpr/intro.htmکارل مارکس: کمونیسم از همان ابتدا با آتئیسم آغاز میشود، اما آتئیسم در ابتدا بدور از کمونیسم به نظر میرسد ،ولی در حقیقت یک انتزاع از یکدیگر ه
پلنگ به ماه گفت:- من تو را دوست می‌دارمماه چیزی نگفت، زیرا ماه بود و ماه، هرگز حرف نمی‌زند. پلنگ این را فهمید که ماه سخن نمی‌گوید و هرگز سخن نخواهد گفت. پس گفت:- تو می‌توانی حرف نزنی اما من دوستت می‌دارم و از جانب تو با خویشتن سخن‌ها خواهم گفت.ماه همچنان ماه بود و ساکت بود. فقط می‌تابید. پلنگ که فکر می‌کرد ماه را دوست می‌دارد هر شب سر صخره می‌ایستاد و می‌گفت:- اینقدر نگاهت می‌کنم تا مانند تو شوماینجا بود که گلی کوچک که بر صخره روییده بود به
پادشاه لیدا که در نظر داشت با داریوش پادشاه ایران وارد جنگ شود، برای حصول اطمینان از نتیجه مثبت جنگ با کاهن معبد دلفی مشورت کرد و این پیشگویی را دریافت نمود: «اگر به جنگ داریوش بروی یک امپراتور قدرتمند را نابود خواهی ساخت.» پادشاه لیدا با شادمانی به جنگ داریوش رفت، اما به زودی شکست سختی از او خورد و نزدیک بود خود او هم کشته شود.وقتی از مرگ نجات یافت شکوائیه و نامه گلایه آمیزی به کاهن معبد نوشت. کاهن پاسخ داد که پیشگویی درست بوده است و او در جنگ
 
سالهاست دشمنان ما برای تخریب و تضعیف دین اسلام شبهات فراوان پراکنده میکنند و اسلام را دین خشونت و خونریزی معرفی میکنند!!!
اما.....
جنگ جهانی دوم   که از سال ۱۹۳۹ تا سال ۱۹۴۵ ادامه یافت. و  بیش از ۱۰۰ میلیون تن از بیش از ۳۰ کشور جهان درگیر شدند.  برآورد کشته‌های جنگ جهانی دوم میان ۷۰ تا ۸۵ میلیون انسان است که آن را به مرگ آورترین نبرد در تاریخ زندگی انسان تبدیل می‌کند.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%86%DA%AF_%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D8%AF%D9%88%D9%85
 
طی بیش از 10 جنگ
 
سالهاست دشمنان ما برای تخریب و تضعیف دین اسلام شبهات فراوان پراکنده میکنند و اسلام را دین خشونت و خونریزی معرفی میکنند!!!
اما.....
جنگ جهانی دوم   که از سال ۱۹۳۹ تا سال ۱۹۴۵ ادامه یافت. و  بیش از ۱۰۰ میلیون تن از بیش از ۳۰ کشور جهان درگیر شدند.  برآورد کشته‌های جنگ جهانی دوم میان ۷۰ تا ۸۵ میلیون انسان است که آن را به مرگ آورترین نبرد در تاریخ زندگی انسان تبدیل می‌کند
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%86%DA%AF_%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D8%AF%D9%88%D9%85
 
اما پیامبر اکرم ص
شبهه:
بهمن جازویه همان ابن ملجم است
بهمن جازویه قهرمان ایرانی از جان گذشته ای که علی ابن ابوطالب را به ضرب شمشیر از روبرو (و نه از پشت آنگونه که مسلمانان بیان میکنند)  به شهادت رساند و مسلمانان هویت او را برای ۱۴۰۰ سال مـخفی نگه داشته اند، به گفته تاریخ، بعد از اینکه بهمن به دست اعراب اسیر می شود، او رابهمراه سایر اسرا برای بیگاری و بردگی و یا فروش به دربار خلیفه می فـرستند. از آنجائی که فردی بسیار توانا و هنرمند و صنعتگر بوده، خلیفه از فروش او
صوفی نهاد دام و سر حقّه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقّه باز کرد
بازیّ چرخ بشکندش بیضه در کلاه
زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد.
چندی است رئیس جمهور پدرسوخته ما که تمام دارایی موجود در جعبه شعبده بازی اش مذاکره با آمریکا بوده و آن را کلید تدبیر و امید (!) می نامیده، به جای اعتراف به شکسته شدن این کلید، مشکلات را کما فی السّابق به گردن دوست خود و دشمن ملّت انداخته و از مخالفت آمریکا با برجام -و نه عهدشکنی او-سخن می گوید تا در شرایطی که حتّی برخی از دو
پلّه پلّه تا ملاقات خُدا ؛عنوان کتابی است که
درباره ی زندگی، اندیشه و سُلوک مولانا جلال الدین رُومی به قلم استاد،دکتر
عبدالحسین زرین کوب در سال 1369 به رشته ی تحریر درآمده و توسط انتشارات علمی به
زیور طبع مزیّن شده است. این کتاب با یک مقدمه و 11 قسمت در 394 صفحه تنظیم گشته.
در قسمت 4 کتاب با عنوانِ: طلوع شمس ، نحوه رویارویی مولانا با شمس و پرسش و پاسخ
بین آن دو را چنین شرح داده است، وصفی خواندنی و آموزنده:
« اما آن روز، که با آن همه خرسندی و بیخیالی ا
یه خواهر زاده دارم که هشت-نُه سالشه. یه خرگوشی داشت که مُرد. نفهمیدیم چطور. ولی یهو مُرد. یه چند ساعتی کارآگاه بازی درآوردیم و بالاخره فهمیدیم مادرش(خواهرم) یه مشت خرت و پرتی که توش هم نفتالین  و هم سم موش و سوسک و انواع اقسام سموم توش بود رو پرت کرده بود کنار قفسِ این حیوونکی و اون قبل از مسموم شدن یه سکته زده و  بعد دار  فانی رو وداع گفته.
"یاسمن" از مدرسه برگشت و طبق معمول یه نگاهی به قفس انداخت و دید خرگوشش دراز کش شده و ما هم دست به سینه و متأث
یه خواهر زاده دارم که هشت-نُه سالشه. یه خرگوشی داشت که مُرد. نفهمیدیم چطور. ولی یهو مُرد. یه چند ساعتی کارآگاه بازی درآوردیم و بالاخره فهمیدیم مادرش(خواهرم) یه مشت خرت و پرتی که توش هم نفتالین  و هم سم موش و سوسک و انواع اقسام سموم توش بود رو پرت کرده بود کنار قفسِ این حیوونکی. و اون هم قبل از مسموم شدن، یه سکته زده و  بعد دار  فانی رو وداع گفته.
"یاسمن" از مدرسه برگشت و طبق معمول یه نگاهی به قفس انداخت و دید خرگوشش دراز کش شده و ما هم دست به سینه و
مُغالِطِه یا مَغلَطِه (به پارسی سره: دُژفرنود) دلیل آوردن اشتباه یا غیرمجاز برای استدلال است[۱] که از نظر علم منطق به یکی از دلایل زیر نادرست باشد:
نخست آنکه دست‌کم یکی از مقدمات گزاره نادرست باشد؛
دوم آنکه مقدمات گزاره، متضمن نتیجهٔ گزاره نباشد.
مغالطه جزئی از برهان است که به‌طور قابل اثباتی در منطق آن ایراد وجود دارد و بنابراین کلِ برهان را نامعتبر می‌سازد. مغالطه ممکن است برای وارونه کردنِ حقیقت(ها) به کار رود.
مغالطه‌گر کسی اس
صوفی نهاد دام و سر حقّه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقّه باز کرد
بازیّ چرخ بشکندش بیضه در کلاه
زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
چندی است رئیس جمهور پدرسوخته ما که تمام دارایی موجود در جعبه شعبده بازی اش مذاکره با آمریکا بوده و آن را کلید تدبیر و امید (!) می نامیده، به جای اعتراف به شکسته شدن این کلید، مشکلات را کما فی السّابق به گردن دوست خود و دشمن ملّت انداخته و از مخالفت آمریکا با برجام -و نه عهدشکنی او-سخن می گوید تا در شرایطی که حتّی برخی از دو
یکی از نامزدهای مجلس یازدهم گفت: ورود جوانان به عرصه سیاسی قطعاً حق است، چراکه شجاعت عزتی است آماده، ترس ذلتی است آشکار.
  به گزارش پایگاه خبری صدای جویا از اصفهان، سید میلاد سید شمالی یکی از کاندیداهای مورد تایید صلاحیت شورای نگهبان از حوزه انتخابیه شهرستان‌های شاهین‌شهر، میمه و برخوار طی در رابطه با جوان‌گرایی به‌صورت پرسش و پاسخ آورده است؛
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
«کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا»
درباره حضور جوانان د
اهنگ هیدن و پیشرو به نام راک ای چاک
download Ahang Jadid Hidden Feat Reza Pishro Be name | Rock E Chak
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
تکست رپ رضا پیشرو و هیدن جدید :
یه دیقه بیا اینجا
Rock A Chock ، Rock A Chock
Rock A Chock ، Rock A Chock
امتحان شدم غلط نداشتم نکردم اشتباه
فانوس درون روشن بلند شیون اژدها
غلط نگو مغلطه دو رو اعیون اجتماع
همیشه شلوغ میکنم شرورم به اصطلاح
بازی واسه تو شروع ولی واسه من تمومه
جنس خاسته های من از جنس عادی نبوده
برای دانلود آهنگ لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید 
 
قله رو میرم
پیش از این در مقاله‌ای با عنوان "روش صحیح در معرفت شناسی دینی" به نقد هرمنوتیک فلسفی پرداخته بودم. در عرصۀ ادبیّات و نقد ادبی، دیدگاهی با عنوان "مرگ مؤلّف" مطرح است که از زیرشاخه‌های هرمنوتیک فلسفی به حساب می‌آید و نخستین بار توسّط رولان بارت ادیب فرانسوی مطرح شد و به طور خلاصه از این قرار است که: نویسنده بعد از پدید آوردن اثر خود، دیگر نادیده گرفته می‌شود و این خواننده است که بدون در نظر گرفتن او و درخواست توضیح از او، خود هر برداشتی را که ا
لیستی از کتاب ها و فیلم هایی که میتواند در جهت رشد فکری یاری رسان ما باشند را تهیه کرده ام که از این پس قصد دارم هر چند ماه،بخشی از آنها را به اشتراک بگذارم که شاید بتوانم سهمی کوچک در جهت فرهنگ سازی و آگاهی عمومی ایفا کنم.ترتیب چینش کتابها یا فیلم ها دلیل بر مقدم یا موخر بودن و مهم تر بودن یک کتاب یا فیلم نیست و هر شخص میتواند با توجه به سلیقه و حوزه ی مورد علاقه اش از طریق توضیحات مختصری که در خصوص هر مورد ذکر کرده ام،کتاب یا فیلم دلخواهش را گز
یش از این در مقاله‌ای با عنوان "روش صحیح در معرفت شناسی دینی" به نقد هرمنوتیک فلسفی پرداخته بودم. در عرصۀ ادبیّات و نقد ادبی، دیدگاهی با عنوان "مرگ مؤلّف" مطرح است که از زیرشاخه‌های هرمنوتیک فلسفی به حساب می‌آید و نخستین بار توسّط رولان بارت ادیب فرانسوی مطرح شد و به طور خلاصه از این قرار است که: نویسنده بعد از پدید آوردن اثر خود، دیگر نادیده گرفته می‌شود و این خواننده است که بدون در نظر گرفتن او و درخواست توضیح از او، خود هر برداشتی را که از
کتاب «انسان‌ها در عصر ظلمت» را تمام کردم. مجموعه‌ی ۱۱ جستار از هانا آرنت، ۱۱ گزارش از زندگی ۱۰ شخصیت نامتجانس اوایل قرن بیستم. ۱۰ نفری که به قول هانا آرنت اگر به زبان درمی‌آمدند از جمع شدن‌شان در یک اتاق چه فریاد اعتراض‌ها که برنمی‌آوردند. ۱۰ نفری که وجه اشتراک‌شان نه استعدادشان است و نه اعتقادات‌شان و نه پیشه و نه محیط اجتماعی‌شان:
«پشتوانه و پیش‌فرض پنهان گزارش زندگی‌های گردآمده در این کتاب، این اعتقاد است که حتی در تاریک‌ترین زما
کپی نکنید تا برایتان بنویسم! 
وقتیکه بچه بودیم از عظمت و اقتدار « ایران زمین » زیاد گفته می‌شد و همچنین در کتابهای مختلف پر بود از ساخت تمدن توسط ایرانیان.
ولی برای من این تصویر ذهنی شکست چرا ؟
چراهای زیادی داره و مطمئنم که برای شما هم این تصور ذهنی درهم شکسته، البته می‌دانم که هرکس در شرایط متفاوتی نسبت دیگری قرار داره و قرار نیست که حالت روحی و ذهنی من یا شما همگانی باشه ولی همسن و سالان من و کسانی که مثل من ایام ماضی را بخوبی ورق زده‌اند و
کپی نکنید تا برایتان بنویسم! 
وقتیکه بچه بودیم از عظمت و اقتدار « ایران زمین » زیاد گفته می‌شد و همچنین در کتابهای مختلف پر بود از ساخت تمدن توسط ایرانیان.
ولی برای من این تصویر ذهنی شکست چرا ؟
چراهای زیادی داره و مطمئنم که برای شما هم این تصور ذهنی درهم شکسته، البته می‌دانم که هرکس در شرایط متفاوتی نسبت دیگری قرار داره و قرار نیست که حالت روحی و ذهنی من یا شما همگانی باشه ولی همسن و سالان من و کسانی که مثل من ایام ماضی را بخوبی ورق زده‌اند و
حقیقتا نمیدانم از کجا شروع کنم؟ 
عطار میگه : 
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس 
                     خود راه بگویدت که چون باید رفت 
همین الان که داشتم فکر میکردم ، که پیش خودت تکرار کن تا یادت نره. 
هارادان باشیلان ائلم ؟ 
له کوره شورویی بِکم ؟ 
آره دیگه ، از کجا شروع کنم؟ که یکدفعه یادم افتاد:  تحریم یادت نره . 
ولی خوب کسی که نمیتوانه منرو از این چیزها جدا کنه ، پس هروقت دلم خواست می نویسم. فقط یک موضوع می ماند. آنهم اینه که ؟ آخه تا کی میخواهید اذیت
با سلام و تبریک ایام نوروز
حالتون چطوره؟؟
خوش گذشته تا حالا؟؟
روزا و شبا رو به خودتون و دیگران کوفت نکنین تا هم به خودتون خوش بگذره
هم دیگران! سعی کنین نبینین و نشنوین و خودتون رو به نفهمیدنم بزنین تا
راحتتر باشید
دیدین ایام عید تلویزیون ناپرهیزی میکنه مثلا تایتانیک نشون میده،
فیلمای خفنی که ایام سال نشون نمیدن و میده یا آدمای خاصی رو دعوت میکنه؟؟
منم به تأسی از تلویزیون و به مناسبت شادی ایام عید میخوام یکم از خاطرات
با مزه از خواستگاری ه
بعدازظهر لینک این پست را اینجا گذاشتم که کامنتم برای آن را بخوانید. اما پیش‌نویسش کردم چون نمی‌خواستم دوباره دوستانم با عصبانیت از من بپرسند اصلا چرا با این آدم‌ها بحث می‌کنم. به‌هرصورت، خواندنِ پست و کامنت‌های من برای اینکه ادامه بحثم را متوجه شوید لازم به نظر می‌رسد.
ابتدا، چند فرضِ اولیه را روشن می‌کنم که گمانم پیش‌تر هم این کار را کرده بودم. گرچه، به‌کاربردنِ املای نادرستِ کلمات، عصبانیت، لحن توهین‌آمیز، و استفاده از کلمات نابه

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها